تنها میمونم...

برچسبها:
دارم ذره ذره آب میشم و هیچ ککسی نیست که باری از رو دوشم برداره
زندگیم داره به آخرش میرسه... تهِ ته...
امیدم ازم گرفته شده نفسام نفسای آخرمه...
نیلوفرم نیلوفری که اینقده دوسم داشت داره از پیشم میره داره داره حرمت قطره قطره های اشکام...
دلم خونه شب و روزم داره تیره و تار میشه نه میفهمم نه احساس میکنم مث یه مرده فقط راه میرم
نمیدونم به چه جرمی پر و بالمو شکستن
رو به من که ناامیدم همه ی درا رو بستن
نمیدونم به چه جرمی باید از عشق تو رد شم
وقتی میشه عاشقت بود واسه چی این همه بد شم
روی تقویم خیالم همیشه عشق تو کم بود
تو رو از دلم گرفتن اینم از بخت بدم بود
همه دست روزگاره اگه حال و روزم اینه
میخوام عاشقت بمونم آخه دلخوشیم همینه
دارم از نفس میفتم تو هوای تلخ حسرت
انگاری دیگه حضورم واسه تو نداره حرمت
نمیدونم... نمیدونم....
دارم میشم همون مرداب قبلی که هیچکیُ تو دنیاش نداشت هیچکی که درداش رو بفهمه
سحرم ترنمم ترنمی که آیندم رو باهاش نقاشی کردم سحری که واسش از جونم مینوشتم داره میره
روزی نیست که حتی یه لحظه,یه لحظه فکرش نباشم,همش به این فک میکنم که نفسم الان داره چیکار میکنه,حالش خوبه؟ ناراحت نیست؟ آرزوم این بود که خیلی زووووود این فاصله لعنتی رو کم و کم و کمترش کنم تا کنارش باشم
اما...
دیگه نا ندارم اشکام تا لحظه ی مرگم تمومی نداره....
آخ که چه سخته وقتی یکی زندگیته یکی که نفسات با نفسای اونه...
حالا داره اسه همیشه از پیشت میره داره واسه همیشه ازت دل میکنه...
چشام پره اشک نگاهم مغموم دلم آشوب
شب و روزم باررونیِ باروونی...
دلم خونه خون...
به این فکر میکنم که اونی که صبح فقط به عشقش از خواب بیدار میشدم
اونی که از تنهایی بیرونم آورد... تنهایی هام رو با مهربونیاش پر کرد,نذاشت تنهایی رو حس کنم
اونی که شبا تا نیلوفر صداش نمیکردم خوابم نمیبرد,چشام بخاطر اینکه صبح اونو ببینم رو هم میرفت
اونی که با صدای نازنینش اولین نفر تولدم و بهم تبریک میگفت...
حالا داره میره... واسه همیشه تنها میشم تنهای تنها
مث همیشه که تنها بود
یه مرداب خیسه تاریک و سیاه که حتی یه اثری از نیلوفر توش پیدا نیست
خسته ام از خودم از زندگی از همه
ا اینکه می دونم دلت با من یکی نیست
با اینکه می بینم به رفتن مبتلایی
چشمامو می بندم که بمونی کنارم
با اینکه میدونم کنار من کجایی
چشمامو می بندم که رویاتو ببینم
چشمامو می بندم تو رو یادم بیارم
حرف های من رویاییه می دونم
اما من از تمــــــــــــــــــــــــــــــام تو همین رویا رو دارم
از تو نمی رنجم تو حق داری نمونی
شاید توهم مثل خودم مجبور باشی
باور کن این ثانیه ها دست خودم نیست من پشت رد تو به یه بن بست می رم
حس میکنم این لحظه رو صدبار دیدم من روبروی چشم تو از دست می رم
من روبروی چشم تو...........از دست میرم
.
.
.
من روبروی چشم تو...........از دست میرم
باز هم عشق
لمس تو ، زیباییه ، یک شب رویاییه
حس به تو رسیدن ، معکوس تنهایی
دل گیرم از نفس هات ، بخند و آرومم کن
منو به جرم قلبم ، به رویا محکومم کن
عشق تو ، توی وجودم ، عشق تو ، گرمی شب هام
مثل یک راز نگفته ، شعله می کشه رو لب هام
عشق تو ، خون تو رگ هام ، حس این چشم های گریون
تن تو ، گرمی آفتاب ، توی چله ی تابستون
نقش تو ، زیباییه ، یک شب آفتابیه
تو رو نفس کشیدن ، انکار بی تابیه
مثل خورشید در برم ، تنم رو شعله ور کن
رویای هر شبم رو با ، یک بوسه معتبر کن
عشق تو ، توی وجودم ، عشق تو ، گرمی شب هام
مثل یک راز نگفته ، شعله می کشه رو لب هام
عشق تو ، خون تو رگ هام ، حس این چشم های گریون
تن تو ، گرمی آفتاب ، توی چله ی تابستون
دوستت دارم
یاد قلبت باشد؛