زخم هایم نه خوب می شود نه خونریزی میکند
کسی که میرو د فراموش می کند اما کسی که می ماند همیشه آتش میسوزد
اگر بخواهم هم نمی توانم عشق تو را فراموش کنم چون در هرجایی بو تو جاریست
این چندیمن روزی است که وقتی از خواب بیدار می شوم
و در آینه چهره خسته خودم را می بینم
هیچ نشانی از خود نمی بینم باور کن
نمی دانم چه مدت از رفتن تو می گذرد
لحظه هایی که بی تو سپری شد را از عمرم حساب نکردم
آرزوهایم برباد رفته و قلبم شکسته
قرار بود چی بشیم نگاه کن چی شد
اجبار زمان است این زندگی نه میل باطنیم
این گونه زندگی کردن برای من زجر آور است
بعد از تو اگر دنبال کسی باشم ابتدا
عادت کردم که در نهایت نفسهای تلخ باشد
اجبار زمان است این زندگی نه میل باطنیم
اینگونه زندگی کردن برای من تلخ است
بعد از تو اگر دنبال کسی باشم ابتدا
عادت کردم که در نهایت نفسهای تلخ باشد
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: