بازم تنهام...
سحرم شد دو ماه تنهایی و شکستن...
دو ماه دیوونگی و پوچی...
دارم جون میدم و میمیرم و کسی نیست دست روی دلم بزاره کسی نیست هق هقم رو گوش کنه کسی نیست که سرمُ بزارم رو شونس
تو رو داشتم و تنها تو رو داشتم اما رفتی و تنهام گذاشتی میون این همه دلتنگی و عذاب
من اینجا بوی تنهایی گرفتم
تو اونجا با کی مهمونی گرفتی
سحر بخدا داغونم و آشفته و تنها نبودت کار داده دستم...
بیا دستامو بگیر نفسم...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: