اینو یادت میاد نفسم...؟
یادته وقتی بهم دادیش چقده ازت تشکر کردم چقد خوشحال شدم...
یادته که هوام سرد بود... دستات یخ زده بود دستاتُ گرفتم... گرمای وجودت رو لمس کردم
حالا من موندم و سرمایی که از نبودت داره همه دنیا و میگیره...
تورو خدا...
نفسمُ حس کن ببین آخراشه دیگه نایی برام نمونده بی تو سحرم...
هر وقت چشمم بهش میوفته تمام وجودم پر از بغض میشه آتیش میگیرم بخدا...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: